شمایل نگاری و نمادها: در دوران باستان، آپولو همیشه به عنوان یک جوان خوشتیپ با دستههایی از موهای درخشان، صورت تراشیده، و هیکلی ورزشی، اما نه بیش از حد عضلانی، نمایش داده میشد. او معمولاً با یک کمان یا یک آلت موسیقی، معمولاً یک غنچه یا سیتارا، شناسایی میشد.
نمادها: نمادهای آپولو بسیار گسترده بودند. آپولو علاوه بر کمان و سیتارا، با سه پایه نیز نمایش داده میشد که یک سازه بلند و سه پا بود و برای قربانیها و مراسم مذهبی استفاده میشد. این سهپایه به نام “سهپایه دلفی” شناخته میشد و کاهنان آپولو در دلفی بر روی آن مینشستند تا پیشگوییهای خدا را بیان کنند.
نمادهای دیگر آپولو شامل گیاهان مقدسی نظیر درخت خرما، لورل (که برگهای آن تاجگذاری بر آنهایی بود که آپولو به آنها افتخار میکرد) و سرو بود.
در آخر، نمادهای آپولو شامل مجموعهای از حیوانات مقدس نیز بود. این حیوانات شامل قو و سیکادا (نماد موسیقی و آواز)، کلاغها و شاهینها (پیامبرانش)، مارها (مرتبط با نبوت)، و گرگها، دلفینها، آهوها، موشها و گریفینها بودند.
خانواده: آپولو از زندگی خود با تولد از زئوس و لتو شروع کرد. لتو، دختر تیتانهای کوئوس و فیبی، زمانی که با زئوس ازدواج کرده بود، دوقلو بارور شد. هرا که همسر زئوس بود، برای جلوگیری از زایمان لتو تلاش کرد و در این راستا حتی پسرش آرس را فرستاد تا هر فرد یا شهری که لتو را پذیرفته بود را تهدید کند.
لتو در نهایت به جزیرهای کوچک و بایر به نام دلوس رسید. آپولو به نظر میرسد که از درون رحم مادرش زمزمه کرده و از لتو خواسته بود که به این جزیره پناه ببرد. این توافق به اجازه آپولو برای ساختن یک معبد بزرگ در جزیره منجر شد.
تولد آپولو: آپولو و آرتمیس، دو خدای دوقلوی یونانی، از ازدواج زئوس و لتو به دنیا آمدند. این داستان آغاز میشود با اینکه لتو، دختر تیتانهای کوئوس و فیبی، به دلیل علاقه زئوس به او، همیشه در حال فرار از چشم افتخارگرانه هرا بود. زمانی که لتو در دلهایها مخفی شده بود، هرا توسط چاقوی سنگین زئوس توسط چاقوی سنگین آندد، به پایه رسید تا زایمان از لتو را ممانعت کند. این راه حل غیرعادی برای زایمان نهایتاً با کمک هرمس، خدای سریع السیرت، که از زئوس پیش آمده بود، برقرار شد.
کشتن پایتون: آپولو پس از تولد به سرعت رشد کرد و تصمیم گرفت پایتون، اژدهای غولپیکری که پسر زمین اولیه گایا بود، را شکار کند. آپولو با دقت و مهارت خود با کمان و تیر، پایتون را کشت و پیشگوی دلفی را از آن به دست آورد. این اتفاق به آپولو اجازه داد مرکز پیشگویی خود را در دلفی برپا کند.
داستان از زاویههای مختلفی گفته میشود؛ برخی از نسخهها تأکید دارند که آپولو این کار را به منظور انتقام از پایتون برای تعقیب مادرش لتو انجام داده است.
آپولو و موسیقی: آپولو مدت کوتاهی پس از تولدش با موسیقی آشنا شد و به عنوان بزرگترین موسیقیدان کیهان شناخته شد. یکی از داستانها میگوید که هرمس، خدای فراری و دزدی، گلهای از گاوهای آپولو را دزدیده و در غاری مخفی کرده بود. آپولو به دنبال گاوهای خود رفته و هنگامی که در غار حضور یافت، هرمس با لیر اولین ملودی را خلق کرد. آپولو از زیبایی این ملودی به طور چشمگیری جلب شد و به جای گاوها، این لیر را به عنوان هدیه قبول کرد. این داستان نشاندهنده نقش بزرگ آپولو در موسیقی و هنر است.
مسابقه موسیقی با پان: در یک داستان دیگر، آپولو با پان، خدای موسیقی و جشنواره، به چالش کشیده شد. پان لیر خود را به زیبایی مینواخت اما به رغم تلاشهایش، آپولو به عنوان برنده شناخته شد. این اتفاق منجر به نفرین پان شد که آپولو به او گوش الاغ داد
داستان نیوب: داستان نیوب یک هشدار برای انسانها در مورد عواقب غرور و خودبینی است. نیوب، همسر پادشاه آمفیون تبس، به دلیل افتخارگرایی و خودبینیاش، ادعا کرد که فرزندانش زیباتر از آپولو و آرتمیس هستند. این ادعا به همراه فرمان لتو برای آپولو و آرتمیس برای کشتن فرزندان نیوب، ماجرا را شکل داد.
آپولو و آرتمیس با کمال مهارت و دقت، هفت پسر و هفت دختر نیوب را کشتند. این کار آموزهای از ادبیات یونان باستان است که نشانگر این است که غرور و خودبینی میتواند به ویرانی و نابودی منجر شود. غمگینترین بخش این داستان زمانی است که نیوب خود به شکل سنگ تبدیل شده و از درد و افتقار به فرزندانش خود آواره میشود.
تراژدی و عبرت: داستان نیوب یک تراژدی است که از زوایای مختلف نشاندهندهٔ پیچیدگی و تلخی در قسوت اهریمنیها به نسبت با انسانها است. مهمترین پیام این داستان این است که خودبینی و غرور میتوانند زندگی را به ویرانی بکشانند و عواقب بسیار سنگینی را به دنبال داشته باشند. همچنین، آموزه این داستان به انسانها این تذکر را میدهد که ادعاهای افراطی و خودبینی بیپایه ممکن است به مصیبت و خواب آلودگی منجر شود.
تفسیرهای مختلف: داستان نیوب در طول زمان به شکلها و نسخههای مختلفی روایت شده است و در ادبیات یونان باستان و همچنین ادبیات بعدی تأثیرگذار بوده است. برخی تفسیرها نیوب را به عنوان نمادی از طبیعت و نیروهای الهی دیدهاند که انسانها را به ایمان و اخلاق متعهد میکنند.
شباهت با داستانهای دیگر: داستان نیوب تا حدی شباهت با داستانهای دیگری از جمله داستان آدم و حوا در دین مسیحیت دارد، که انسانها را به خاطر گناهانشان از بهشت اخراج کردند. همچنین، موضوع تراژدی و عبرت از داستانهای گریکی و رومی در بسیاری از داستانهای مشابه در ادبیات جهانی تکرار شده است.
در داستان ادامه یافته، تروا بعد از سقوط دوباره به دست همسر هلن، پاریس، نابود شد. این سقوط به وقوع پیوست چون تروا ادعا کرده بود که اژدهایی به نام لائرنژیا در دیوارهای شهر حفر شده که آن را تسخیرناپذیر کرده است. هلن، همسر پاریس، با کمک آپولو به دیوارها نفوذ کرد و تروا را نابود کرد. این اتفاق نشان دهندهٔ قدرت و تأثیرگذاری آپولو در جلب حمایت و کمک الهی به انسانها است.
رابطه با انسانها: داستانهای مرتبط با آپولو نشانگر رابطه این اله با انسانها و تأثیرگذاری او در دنیای انسانی هستند. از یک سو، آپولو به عنوان خدای هنرها، شعر، موسیقی و پزشکی، به انسانها هدایت و راهنمایی میکند. از سوی دیگر، تصمیمها و اقدامات آپولو نیز گاهی به دلیل فراتر رفتن از محدودههای الهی مورد توبیخ قرار گرفته و مجازات میشود.
آپولو و ادمتوس: رابطه بین آپولو و ادمتوس یکی از جوانب جالب این داستانهاست. آپولو پس از مجازات به ادمتوس خدمت میکند و این رویداد به نوعی نشاندهندهٔ اراده و اخلاق این انسان فرهیخته نسبت به خداست. عشق بین آپولو و ادمتوس نیز یک عنصر زیبا و مفهوم در این روایات است.
آلستیس و زندگی ادامهیافته: داستان معاملهی آپولو با زندگی آلستیس نیز نمونهای از توسعه و پیچیدگی روایات الهی در اساطیر یونانی است. در اینجا، مسئلهٔ مرگ و زندگی به عنوان یک مسئلهٔ انسانی برجسته شده است و آپولو به عنوان یک خدای الهامبخش و نیز مقامی که تصمیماتی در زندگی انسانها اثر میگذارد، ظاهر میشود.
تروا و آپولو: داستان معاونت آپولو و پوزئیدون در ساخت دیوارهای تروا یک نمونه دیگر از روابط خدایان یونانی با انسانهاست. این نشاندهندهٔ تأثیر و تجاوز الهی در مسائل مرتبط با انسانها و جهان طبیعی است
—
در طول جنگ تروا، آپولو با شدت از شهر تروا دفاع کرد. برخی روایات حتی اظهار دارند که او با هکوبا، ملکه تروا، رابطهای داشته است. همچنین با شاهزادهی تروا، کاساندرا، که هنر پیشگویی را از او داشته و او را دوست میداشت، ارتباط نزدیک داشت.
آپولو در طول جنگ، نقش اصلی در تحولات داشت. در مراحل اولیه جنگ، خشم آپولو با ایجاد شکاف بین قهرمانان قدرتمند آگاممنون و آخائیان، تهدید آشیل را افزایش داد. این شکاف آغاز شد زمانی که آگاممنون، کریسیس، دختر خود را به عنوان اسیر جنگی از آپولو فراهم کرد. کریسیس ابتدا سعی کرد با دخترش پیشنهاد معامله کند، اما هنگامی که موفق نشد، برای شفاعت از آپولو دعا کرد:
«به من گوش بده، ای خدای کمان نقرهای که بر کرایس و کیلای مقدس ایستادهام. اگر روزی برای خشنودی تو سقف معبدی بنا کردم یا رانهای چاق گاو نر را بسوزانم، این دعا را از من بپذیر: بگذار تیرهای شما دانان بهای اشکهای من را بپردازند.»
آپولون فوراً از بهشت فرود آمد و بیماری و مرگ را به دنبال خود آورد – منظرهای ترسناک و نفرتانگیز. او ابتدا به قاطرها و سگهای تندرو حمله کرد و سپس خود مردان را ترک کرد و شفتهای نیش خود را به پرواز درآورد و ضربهای بزند. آتش مردگان پس از آن پیوسته میسوخت.
پس از مرگهای بسیار، یونانیان درک کردند که چرا دچار رنج شدهاند و از آگاممنون خواستند کریسیس را به آزردهگان بازگرداند. آگاممنون این درخواست را قبول کرد اما دوستی بین آن دو برای همیشه شکست خورد. آگاممنون اسیر بریسیس، دیگر دختر آشیل شد و در پاسخ، آشیل از جنگیدن برای یونانیان خودداری کرد.
در درگیریها، آپولو همچنان در کنار تروجانها جنگید یا از طرف قهرمانان تروا همچون آئنیاس و هکتور وساطت کرد. زمانی که آئنیاس در میدان جنگ مجروح شد، آپولو با مهی صحنه را پوشانید تا از او محافظت کند.
آپولو همچنین در کمک هکتور به کشتن پاتروکلوس، دوست عزیز آشیل، نقش داشت. زمانی که پاتروکلو با زرهای ناشکستپذیر وارد نبرد شد، آپولو از قدرت خود برای کمک به هکتور استفاده کرد. در پایان نبرد، آپولو از غبار محافظ خود برای پوشاندن جسم هکتور استفاده کرد، که هکتور میخواست در پیروزی و افتخار خود آن را مثله کند.
در پایان، آپولو تقریباً در شکست ناپذیر شد و از زمان قبل از شروع جنگ تروا از آشیل به خاطر کشتن پسرش تنس کینهای داشت. در بسیاری از روایات، آپولو تیری را که پاریس، شاهزاده تروا پرتاب کرده بود، هدایت کرد تا آشیل را بکشد.
در موارد عاشقانه، آپولو به عنوان یک خدای گرامی نیز شناخته میشود. او با زنان زیبا و جوان مانند کورونیس، هیاکینتوس، و دافنه روابط داشت، اما این روابط همیشه به خوشی پایان نیافتند. برای مثال، کورونیس از او فرار کرد و دافنه تبدیل به درخت لور شد.
سرانجام، آپولو عاشق کاساندرا، شاهزاده خانم تروا نیز شد. او به او نبوت داد ولی کاساندرا این هدیه را نپذیرفت. به جای آن، آپولو او را نفرین کرد تا پیشگوییهایش توسط دیگران باور نشود. به همین دلیل، حتی اگر کاساندرا به مردم هشدار داد که شهر تروا سقوط خواهد کرد، کسی به او گوش نکرد.
—
آپولو در اساطیر یونانی تقریباً در همه جا حاضر است. افسانههای ذکر شده در بالا تنها یک بخش کوچک از داستانهای بیشماری است که آپولو در آنها نقش داشته است.
اسطورههای قابل توجه دیگر نقش آپولو را در “Gigantomachy”، جنگ وحشتناک بین المپیان و غولها توصیف میکنند. در بیشتر منابع، آپولو یکی از خدایانی بود که با غولی به نام افیالتس جنگید و به گفته پیندار، او بود که پورفیریون غولپیکر را با تیرهای خود کشت.
آپولو همچنین معمولاً به عنوان خدایی که آلودا، اوتوس و افیالتس را کشت، شناخته میشود. این دو برادر مغرور میخواستند هرا و آرتمیس را برای همسری خود ببرند. آپولو در برخی نسخهها از این اسطوره با تیرهای خود آلوداها را کشت و در نسخههای دیگر از ترفندی برای کشتن آنها استفاده کرد.
در یکی دیگر از اسطورهها که موضوعی رایج در هنر یونانی بوده است، آپولو با هراکلس جنگید. هراکلس به اوراکل آپولون در دلفی مشورت کرد ولی از پاسخ ناراضی بود. در پاسخ، هراکلس سه پایه دلفی را برداشت تا اوراکل خود را شروع کند. آپولو بلافاصله از المپ پایین آمد و سعی کرد سه پایه را از هراکلس دور کند. این نبرد تنها زمانی پایان یافت که زئوس برادران ناتنی را از هم جدا کرد.
آپولون به عنوان نهاییترین بیان فرهنگ یونانی تصویر میشود، جوان و حیاتی، قدرتمند و خردمند، صلحآمیز و پر از نور، شعر، موسیقی و تمدن. این بازنمایی فرهنگی مثبت باعث شد آپولو در سراسر جهان یونان بسیار محبوب و تحسین شود. به همین دلیل، معابد، مجسمهها و سایر بناهای تاریخی به افتخار آپولو ساخته شدهاند و تاثیرگذاری هنر یونانی را شکل دادهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.