اسطوره دیمیتر

دمیتر یکی از دوازده المپیایی بود و خدای باروری و کشاورزی بود. او همچنین خدای زنان، خانواده، قانون و رازها (مراسم مذهبی مخفی) بود.

 

یکی از فرزندان تایتان‌های کرونوس و ریا، دمیتر خواهر زئوس، هستیا، هرا، هادس و پوسیدون بود. معروف‌ترین دختر او پرسفونه بود – عروس هادس و معشوقه عالم زیرزمین.

 

دمیتر کمتر دخالت در امور دیگران داشت و از محبوب‌ترین و کمتر جدل‌برانگیزترین همه خدایان یونان بود. مرکز مذهبی مهمترین او در الوسیس در آتیکا بود، اگرچه او تعداد زیادی مکان مقدس در سراسر جهان یونان داشت.

 

ویژگی‌های دمیتر چی بود؟

دمیتر به راحتی با خصوصیات گندم (یا ذرت)، چراغ و گاهی اوقات دسته‌بندی شناخته می‌شد. او به طور کلی به عنوان یک زن معمولی با لباس متواضع و حجاب نشان داده می‌شد.

 

در هنر و ادبیات، دمیتر اغلب به همراه دخترش پرسفونه نشان داده می‌شد، یا گاهی با خدایان دیگر مانند پوسیدون. گاهی دمیتر با حیوانات مورد علاقه‌اش نشان داده می‌شد، به ویژه جوجه‌های خوک و گاوها.

 

کودکان دمیتر کی بودند؟

دمیتر تقریباً تعداد کمی همسر داشت و بنابراین تعداد کمی فرزند داشت. معروف‌ترین فرزند او بدون شک پرسفونه بود که از اتحاد او با زئوس متولد شد. دمیتر همچنین با پوسیدون، خدای دریا، ازدواج کرد و اسب جاودانه آریون را به دنیا آورد. سرانجام، دمیتر مادر پلوتو (تجسم ثروت) از عاشق مردانه‌اش، ایاسیون بود.

در افسانه‌های دمتر، مهمترین اتفاق مربوط به جستجوی او برای دخترش پرسفونه بود، که هادز، خدای عالم زیرین، او را برای همسری خود ربوده بود.

دمتر از غیبت دخترش بسیار ناراحت بود، به حدی که مزرعه‌ها را رها کردند تا خشک و بمیرند. برای جلوگیری از قحطی، اجازه داده شد که پرسفونه برای بخشی از سال به مادرش بازگردد. اما به دلیل اینکه در زمان اقامتش در عالم زیرین غذا خورده بود، باید بخش دیگری از سال را با همسر زیرینش هادز بگذراند.

در طول جستجوی طولانی‌اش برای پرسفونه، دمتر در الوسیس، شهری در آتیکا، متوقف شد و مردم محلی را درباره کشاورزی و آیین‌های مذهبی مخفی خود آموخت. به همین دلیل الوسیس مرکز مهم‌ترین فرقه دمتر و محل مراسم مرموز الوسینی شد.

دمتر در اصل بالاترین خدای کشاورزی بود، مسئول کشت و برداشت غله بود. باستانیان باور داشتند که کسانی که به درستی دمتر را احترام نمی‌گذاشتند، به خطر گرسنگی و مرگ می‌افتادند. دمتر بود که “در میان بادهای تند، غله را از کاه جدا می‌کرد.” همچنین دمتر بود که “غله مقدس را صداکن و سنگین می‌کرد” در حالی که کشاورزان خاک خود را می‌کاشتند.

دمتر همچنین خدای زنان – به ویژه زنان متاهل – بود و به همین دلیل به عنوان حافظ زنان و خانه‌داران توسط مردم خوانده می‌شد. دمتر، مانند آرتمیس، ناظر گذر زنان از کودکی به بلوغ بود. او گاهی حتی به عنوان یک دارویاب (به ویژه برای اختلالاتی که بر سینه یا رحم اثر می‌گذاشت) دیده می‌شد.

سرانجام، دمتر خدای مرکزی بسیاری از فرقه‌های مرموز بود (به ویژه مرموزی‌های الوسینی) که اهمیت آموزش و آیین برای رسیدن به زندگی پس از مرگ را ترویج می‌کردند.

گاهی دمتر همچنین با مرگ و قدرت‌های عالم زیرین همراه بود، مانند زمانی که (در آرکادیا) تحت عنوان ارینیس (“خشم”) پرستش می‌شد.

دمتر با خدایان مختلفی که او را در وظایف متنوعش حمایت می‌کردند، ارتباط داشت. همراه اصلی او، البته، دخترش پرسفونه بود (همچنین در برخی زمینه‌های مراسمی به نام کور یا دسپوینا). در واقع، دمتر و پرسفونه اغلب به عنوان یک جفت فراخوانده می‌شدند، به عنوان “دو خدایان”؛ “دو آورنده فرهنگ”؛ یا حتی “دمترها”. دمتر و پرسفونه به عنوان دو جنبه از یک چرخه کشاورزی دیده می‌شدند.

 

دمتر نیز به رئا، مادر تایتان‌ها؛ سیبل، یک مادر الهه وارداتی اهل فریژیا؛ و گایا، الهه اولیه زمین، مرتبط بود. در برخی منابع اولیه، دمتر حتی با رئا یا سیبل (که خود اغلب به عنوان یک موجود در اساطیر و دین یونان شناخته می‌شدند) اشتباه گرفته می‌شد.[4] سایر سنت‌ها دمتر را با گایا هم ادغام کرده بودند.[5] در یک منبع مشهور به “پاپیروس درونی”، به نظر می‌رسد که چهار الهه به یکدیگر تلفیق شده بوده‌اند.

دمتر با دیگر الهه‌ها نیز ارتباط داشت، به ویژه با دیونیسوس، ولی همچنین، به صورت محلی‌تر، با پوسیدون (در آرکادیا) و جاذب ناشناخته‌ای (در الهه‌سیوس). الهه‌های دیگری که با دمتر ارتباط داشتند، شامل آپولو، آرتمیس، آتنا، هرا، نایمف‌ها و کابیری‌ها بودند.

ویژگی‌ها
ویژگی‌های اصلی دمتر شامل گلچین‌های گندم (یا محصولات کشاورزی دیگر مانند ذرت یا خشخاش)، یک چوب نخب، و یک چراغ بود. او همچنین تصور می‌شد که یک تاج روی سر دارد یا با لباس‌های پرده‌دار پوشیده شده است. برای حمل‌ونقل، دمتر یک اسباب‌کشی پروازی داشت که توسط اژدهاها کشیده می‌شد.

 

در آیتم‌های مقدس، حیوانات مقدس دمتر شامل مارها و خزندگان، جرجیرک‌ها و قربانیان مورد علاقه‌اش: جوجه‌های خوک و گاوهای جوان بود. به علاوه، علاوه بر محصولات غلات، گیاهان مقدس او شامل سیب، انار، مرت، آسفودل و نرگس بود.

نمادشناسی
در نمادشناسی خود، دمتر به طور کلی به عنوان یک دیوی زیبا اما متواضع نشان داده می‌شد. او می‌توانست با ویژگی‌های آشنای خود از گندم و چراغ‌ها تشخیص داده شود. او یک پلیس (تاج)، روسری یا بند سر (که رنگ گندم بود) بر سرش داشت؛ او معمولاً با یک کیتون (تونیک)، پپلوس (لباس) یا هیماتیون (لباس) پوشیده می‌شد.

گاهی او همچنین می‌توانست با یک کالاتوس (سبد برای ذخیره پشم)، بریده، اینوکوه (بطری شراب) یا فیاله (کاسه انتقال) که در دست‌هایش نگه داشته می‌شد، تشخیص داده شود.

در هنر، دمتر معمولاً نشان داده شده است. او معمولاً بر روی تختی استراحت می‌کرد، اگرچه برخی از نمایش‌ها نشان می‌دادند که او در یک اسباب‌کشی پروازی نشسته است که با بالها مجهز شده است یا توسط اژدهاهای مارپیچ کشیده می‌شود.

در هنر، معمول بود دمتر به تنهایی، بدون همسر نشان داده شود. با این حال، گاهی او را در کنار دخترش پرسفونه یا با ایاسیون، یک جوان افسانه‌ای از کرت که یکی از همسران او بود، می‌توان دید.

در دوره‌های بعدی، در دوره امپراتوری روم، آزادی پرسفونه یک موضوع محبوب در سرکوفاژ‌های سنگی شد؛ در این صحنه‌ها، دمتر اغلب در پس زمینه، در حال سوار بر اسباب‌کشی خود و نگه داشتن چراغ‌هایش نشان داده می‌شد.

Demeter was sometimes represented in an unusual form known as “Black Demeter,” wherein she was depicted with the head of a horse.

در برخی از تصویرها، دمتر به شکلی غیرمعمول به نام “دمتر سیاه” نمایان می‌شد، که در آن او با سر یک اسب نشان داده می‌شد.

Etymology
خدای دمتر (یونانی Δημήτηρ، انتقال حروفی: Dēmḗtēr) از دوران‌های اولیه تاریخ یونان ثابت است. او در متونی از دوران مینویی (حدود 1800-1450 پ.م) ظاهر شده است، جایی که نام او به صورت da-ma-te در نویسهٔ سیلابیک لینئار A ظاهر می‌شود.

در زبان یونانی اولیه که توسط مایکنایی‌ها به کار می‌رفت و در نویسهٔ لینئار B (حدود 1600-1100 پ.م) نوشته می‌شد، به نظر می‌رسد که da-ma-te معانی متفاوتی داشته باشد و احتمالاً به خدای دمتر ارجاع نمی‌شده‌است. با این حال، این بدان معنا نیست که دمتر توسط یونانیان مایکنایی پرستش نمی‌شد: si-to-po-ti-ni-ja (“خانم دانه”) مایکنایی احتمالاً به دمتر در حالت برونزی اشاره دارد.

هرچند تفسیر نام “دمتر” همچنان مورد اختلاف است، اما نام از بیشتر خدایان یونانی قابل فهم‌تر است. قسمت دوم نام به واژه یونانی (و هندو-اروپایی) matēr (یونانی μήτηρ، انتقال حروفی: mḗtēr؛ هندو-اروپایی *méh₂tēr) با معنی “مادر” برمی‌گردد.

بخش اول نام خدایس دشوارتر است. یک پیشنهاد – به نظر می‌رسد که در دورهٔ کلاسیک[11] ارائه شده باشد – این است که Dē نوعی از واژه یونانی γῆ (gê) به معنی “زمین” باشد. در این صورت، نام “دمتر” به معنای “مادر زمین” خواهد بود.

نام دمتر در متون اولیه یونانی از دوران باستان گرفته شده و با ابتدای متن‌های ادبیات یونانی آغاز می‌شود. او در متون از دوران مینوآن (حدود 1800–1450 پیش از میلاد) آمده و نام او با نوشتار سیلابیک Linear A به صورت da-ma-te نمایان می‌شود.

در زبان یونانی اولیه که توسط مایکنائیان استفاده می‌شد و با استفاده از نویسه‌های Linear B نوشته می‌شد (حدود 1600–1100 پیش از میلاد)، به نظر می‌رسد که da-ma-te به معنای متفاوتی بوده و احتمالاً به خدای دمتر اشاره نداشته است. با این حال، این نکته به معنی ندارد که دمتر توسط یونانیان مایکنائیایی عبادت نمی‌شد. عنوان si-to-po-ti-ni-ja (“خانم دانه”) احتمالاً اشاره به دمتر در چهره‌ای باستانی‌تر از دوران برنز است.

هرچند تبار دقیق نام “دمتر” همچنان مورد اختلاف است، اما نام از بیشتر خدایان یونانی بهتر درک می‌شود. بخش دوم نام به واژه یونانی (و هندواروپایی) matēr (یونانی μήτηρ) با معنی “مادر” باز می‌گردد.

بخش اول نام خداینده مشکل‌تر است. یک پیشنهاد—که به نظر می‌آید حتی در دوره کلاسیک[11] هم قبلاً ارائه شده باشد—این است که Dē یک فرم متفاوت از کلمه یونانی γῆ (gê) به معنای “زمین” است. در این صورت، نام “دمتر” به معنای “مادر زمین” خواهد بود.

. بنابراین، ما دمتر الئوسینیا (Ἐλευσίνια/Eleusinía)، “دمتر الئوسینیس”؛ دمتر لرنائیا (Λερναῖα/Lernaîa)، “دمتر لرنا”؛ دمتر موسیا (Μύσια/Mýsia)، “دمتر موسیایی” و غیره داشت.

سرانجام، دمتر بسیاری از اسم‌های ادبی داشت که در آثار هومر، هسیود و سایر نویسندگان باستانی آورده شده بود. برخی از این اسم‌ها به وظایف الهی او اشاره داشتند، از جمله ἄνασσα و πότνια، “خانم”؛ ἀگλαόδωρος (aglaódōros)، “کسی که هدایای باشکوه می‌بخشد”؛ ἀγλαόκαρπος (aglaókarpos)، “کسی که محصولات باشکوه می‌بخشد”؛ ἁگنή (hagnḗ) و σمنḗ (semnḗ)، “مهربان”؛ و غیره.

اسم‌های دیگر به ظاهر ظاهری او اشاره داشتند، مانند εὐστέφα

نوس (eustéphanos) و καλلستέφانوس (kallistéphanos)، “با تاج خوب”؛ ἠΰکموس (ēǘkomos)، “کسی که موی زیبا دارد”؛ ξانثή (xanthḗ)، “خشن”؛ χلوئه (chlóē)، “خانم سبز”؛ و غیره.

در نهایت، اسم‌های دیگر ویژگی‌های مرتبط با دمتر را مورد بررسی قرار دادند، مانند ξیفه‌فورس (xiphēphóros)، “دارای شمشیر”؛ χریسأور (chrysáōr)، “خانم شمشیر طلایی”؛ و غیره.

خانواده
دمتر، یکی از خدایان المپیون، دختر تایتان‌ها کرونوس و تئیا بود و خواهر زئوس، پوسیدن، هادس، هرا و هستیا بود. دمتر و برادران و خواهرانشان پس از یک جنگ ده ساله، موفق به سلطنت بر والدین تایتان‌شان شدند و خود را حاکمان جدید کیهان اعلام کردند.

هرچند که دمتر هرگز ازدواج نکرد، اما چند فرزند داشت. معروف‌ترین آن‌ها، پرسفونه بود که دختر او از برادرش زئوس بود. در سنت‌های محلی آرکادیا، دمتر همچنین از طریق برادرش پوسیدن باردار شد و یک اسب پروازی به نام آریون[18] و/یا یک الهه بارور به نام دسپوئینا[19] (بر اساس سنت) به دنیا آورد.

دمتر همچنین عاشق مرد مردمی به نام ایاژون بود. به گفته این داستان که از تعداد محدودی منبع باستانی آگاه هستیم، دمتر با ایاژون در یک مزرعه سه بار تیغ‌زنی خوابید، که اغلب گفته می‌شود در کرت واقع شده بود. زئوس حسود سریعاً ایاژون را با یک گلوله‌ی رعد و برق بکشید، اما دمتر از پیش از این باردار بوده بود و یک پسر به نام پلوتوس (“دولت”) به ایاژون زاییده بود. در یک منبع بعدی، گفته شد که اتحاد دمتر و ایاژون همچنین منجر به تولید فیلوملوس شده‌است.

 

متن زیر به زبان فارسی بازنویسی شده است:

همسان‌سازی اطلاعات دربارهٔ همسان‌سازی اطلاعات برخی از همسان‌سازی اطلاعات مربوط به دمتر (Demeter) بیشتر مبهم است. یکی از نسبت‌نامه‌ها، به عنوان مثال، دمتر را به عنوان مادر دیوی مربوط به عالم زیرین، هکاته (Hecate) (توسط زئوس) می‌داند. یک سنت دیگر که احتمالاً از هویت دمتر با دیوای مصری، آیزیس، ناشی شده، دمتر را به عنوان مادر آرتمیس می‌شناسد. در یک سنت کرتی، دمتر به عنوان مادر قهرمان محلی، یوبولوس، به احتمال به وسیلهٔ کارمانور، تلقین می‌شود.

داستان دیگری نیز از عشق دمتر به زیباپسر آتنایی میکون و تبدیل او به خشخاش حکایت می‌کند. و در یک نسبت‌نامه ثبت‌شده در قرن شانزدهم توسط ناتالیس کامز، دمتر به عنوان مادر خدای رودخانه آخرون (توسط خورشید خدای خورشید) ذکر شده است.

دمتر همچنین به طور نزدیکی با خدای دیونیسوس مرتبط بود. اگرچه در اسطوره‌شناسی اصلی، دیونیسوس پسر شاهزادهٔ سمله بود، برخی گروه‌های مذهبی او را به عنوان پسر، نوه یا همسر دمتر می‌پنداشتند. این نسخه از دیونیسوس گاهی با یاکوس، همکار دمتر در مراسم الوسینیا، ادغام می‌شد.

زمانی که دمتر بچه‌هایش را به دنیا آورد، پدرش کرونوس او را در شکم خود حبس کرد. تا زمانی که زئوس، برادر کوچکتر دمتر، توسط مادرش ریا به مخفیگاهی در جزیره کرت نجات یافت. زئوس بزرگ شد و در جنگی به نام تایتانوماخی، که ده سال طول کشید، با تایتان‌ها (پیشوایان کرونوس) مبارزه کرد. دمتر و خواهرانش در این مدت در امانت از جنگ دور ماندند و در نهایت با پیروزی زئوس و المپوسیان (پیروزان المپ)، دمتر و خواهرانش از زندانی شکم کرونوس آزاد شدند.

یکی از مهمترین داستان‌های مرتبط با دمتر، داستان ربوده شدن و آزادی دخترش پرسفونه است. این داستان با عشق هادز، خدای عالم زیرزمین، به زیبایی پرسفونه شروع شد. هادز با چاریکش فرود آمد و او را به دنیای زیرزمین ربود.

زمانی که دمتر متوجه ربوده شدن دخترش شد، او به یافتن پرسفونه اقدام کرد. در این سفر، او به زیبایی‌های ویرانه‌ها رسید و با غم و اندوه، زمین را به تروما گرفت و مردمان را به گناهانی که انجام نداده بودند محکوم کرد. این زمانی بود که دمتر به عنوان الهه خصوبت و کاشت و کار شناخته شد.

نهایتاً، زئوس به دختر دمتر، پرسفونه، اجازه داد بازگردد، اما چون او در زیرزمین بخشایش خورده بود، باید بخشی از سال را در زیرزمین بگذراند و بخش دیگر را در دنیای سطح زمین با مادر خود بگذراند. این داستان، به نام “مراسم الوسینیا”، به عنوان یکی از مهمترین مراسم مذهبی یونان باستان شناخته می‌شود. در این مراسم، مردم به امید برآورده شدن خواسته‌هایشان از دمتر و پرسفونه، مراسمات و آیین‌های خاصی برگزار می‌کردند. این مراسمات به عنوان “مراسم الوسینیای دمتر” شناخته می‌شد و مهمترین رویداد مذهبی در دنیای یونان باستان به حساب می‌آمد.

بعد از از دست دادن دخترش و بدون اطلاع از نقش هادز در ناپدید شدن دخترش، دمتر برای جستجوی دختر گمشده خود به سفر رفت. در دومین هیم افسانه‌های هومر که به دمتر اختصاص دارد، اندوه مادر را در جستجوی دخترش به تصویر می‌کشد:

«غم تلخ دل او را فراگرفت و او پوشش موهای الهی خود را با دستان محبوب خود پاره کرد: رخت های تاریک خود را از هر دو شانه اش فک کرد و مانند یک پرنده وحشی، روی زمین سخت و دریای تسلیم‌پذیر حرکت کرد، دنبال دخترش. اما هیچ‌کس حقیقت را به او نگفت، نه خداها و نه انسان‌ها؛ و از مرغان مفاخره‌گر هیچ‌کدام با خبر درستی برای او نیامدند.»

دمتر در حین جستجو، به هویت یک زن پیر در الوسینیا سر زد. در آنجا، او به گرمی به او استقبال شد و پناهنده شاه و ملکه، متانیرا و کیلئوس شد. یکی از خدمتکاران خانه سلطنتی، زنی پیر به نام ایامبه، حتی موفق به خنده‌دار کردن دمتری ناامید شد و او را با یک شوخی فحشا دار به خنده انداخت.

در پاسخ به محبت‌هایی که در الوسینیا به او نشان داده شده بود، دمتر به نگه‌داری از پسر جوان متانیرا و کیلئوس، که در بیشتر نسخه‌های افسانه به نام دموفون شناخته می‌شد، پرداخت. دمتر از دموفون خوشش آمد و سعی کرد حانومکی از مردانگی او بزند و او را در شعله‌های اجاق خانواده به خاطر ابدیت آورد. اما این طرح شکست خورد زیرا متانیرا وارد مراسم شد و از دیدن پسرش در آتش فریاد کشید – واکنشی که با وجدانی طبیعی، اما در نهایت نابخردانه بود.

دمتر به متانیرا به خاطر عدم درک او توبیخ کرد. در بیشتر روایات، دموفون اکنون محکوم به مرگ همچون هر انسان معمولی بود، در حالی‌که در نسخه‌های دیگر به عنوان نتیجه‌ای از طقوس اشتباه اجرا شده، در واقع می‌مرد.

با این حال، دمتر اطمینان حاصل کرد که الوسینیا به یک مرکز مهم برای عبادت او تبدیل شود و به شاهزاده الوسینیایی تریپتولموس رازهای کشاورزی را آموخت. در دومین هیم افسانه‌های هومر، الهه دستورالعمل‌های دقیقی به الوسینیان برای ساخت یک معبد بزرگ به نام او داد.

در همین حین، دمتر متوجه شد چه اتفاقی برای پرسفونه افتاده است. در سنت مشهورتر، دمتر به وساطت الهه هکاته به هلیوس، خدای خورشید، هدایت شد که تنها شاهد ربوده شدن بود؛ هلیوس بالاخره به دمتر گفت کجا دخترش را پیدا کند. در سایر سنت‌ها، با این حال، دمتر از مکان فرار دخترش از منابع دیگری مانند نایمف آرتوسا یا مردم هرمیون استفاده کرد. در برخی حساب‌ها، دمتر از کمک خدایان دیگری مانند آتنا یا آرتمیس نیز بهره برد.

 گوشه گیر شد و از خوردن و نوشیدن امتناع کرد. ناامیدی عظیم او باعث شد که باران متوقف شود و محصولات در مزارع بمیرند.دیگر المپیکی ها به زودی متوجه شدند که باید اندوه دمتر را قبل از اینکه خشکسالی زندگی انسان ها را به خطر بیندازد کاهش دهند. برای مقابله با این وضعیت، زئوس هرمس را به دنیای زیرین فرستاد تا دستور بازگشت پرسفونه را بدهد. خدای دیگری به نام هسپروس (شخصیت شب)، دمتر را آرام کرد و او را متقاعد کرد که افطار کند. [45]اگرچه هادس در ابتدا تمایلی به آزاد کردن پرسفون نداشت، اما در نهایت با این کار موافقت کرد – به شرطی که پرسفون چیزی در دنیای زیرین نخورده باشد. متأسفانه، پرسفونه چند دانه انار خورده بود و به همین دلیل مجبور شد سالانه یک سوم یا یک دوم سال (بسته به روایت داستانی که گفته می‌شود) به دنیای زیرین بازگردد. [46]در برخی روایت ها، غذای دنیای زیرین پرسفون توسط اسکالافوس، پسر رود آکرون خیانت شد. دیمیتر برای تنبیه او را تبدیل به جغد کرد. [47]

فردریک لیتون - بازگشت پرسفون (1891)
بازگشت پرسفون اثر فردریک لیتون (1891).دامنه عمومی WIKIMEDIA COMMONS

فصلی بودن غیبت پرسفونه و بازگشت به دمتر در اسرار الئوسینی محور شد. حتی در دوران باستان، این اسطوره گاهی اوقات به عنوان تمثیلی برای کشت غلات تعبیر می شد که در آن دانه قبل از ظهور در فصل مناسب خود در جهان زیرین (مانند پرسفون) پنهان است. بنابراین تصور می‌شد که این اسطوره نماد چرخه‌های زندگی و مرگ است که نه تنها برای کشاورزی، بلکه برای تمام زندگی ضروری است.

عشق های دمتر

دمتر هرگز به عنوان یک الهه عاشق یا بی‌عشق معرفی نشد. با این حال، او چند معشوقه و همسر مهم داشت، هم فناناپذیر و هم فانی.

در کتاب 14 از ایلیاد هومر ، زئوس از دمتر به عنوان یکی از عاشقان متعدد خود نام می برد. [48] ​​او هیچ فرزندی را که از پیوند آنها متولد شده بود نام نمی برد، اما در بیشتر روایات، پرسفونه دختر دمتر و زئوس بود.

مهمترین همسر فانی دمتر مردی به نام ایاسیون بود. دمتر و ایاسیون با هم در “آیش سه بار شخم زده در سرزمین غنی کرت” خوابیدند. [49] اما زئوس که از اینکه یک الهه باید توسط یک انسان فانی محض دوست داشته شود، خشمگین بود، اندکی بعد با یک صاعقه ایاسیون را کشت. [50] در یک سنت جایگزین، ایاسیون توسط زئوس به دلیل تلاش برای تجاوز به دمتر [51] یا به دلیل نقض تصویر فرقه او توسط زئوس کشته شد. [52]

در روایتی بعدی، دیمیتر دو پسر به نام های پلوتون و فیلوملوس به دنیا آورد. برادران متعاقباً دعوا کردند زیرا پلوتو ثروتمند (که نامش به معنای “ثروت” است) از تقسیم پول خودداری کرد. فیلوملوس که مجبور شد از پس خود برآید، گاوآهن را اختراع کرد تا مزارع خود را بچرخاند – ابزاری که طبیعتاً الهه کشاورزی دیمتر را تحت تأثیر قرار داد. او فیلوملوس را پس از مرگ او به عنوان صورت فلکی چکمه در آسمان قرار داد. [53]

در آرکادیا، دمتر اغلب با برادرش پوزئیدون جفت می شد. در یک افسانه که در شهر آرکادی تلپوسا گفته شد، پوزیدون در حالی که به دنبال دختر گمشده‌اش پرسفونه می‌گشت، به تعقیب دمتر پرداخت، به این امید که با او بخوابد. دمتر که می‌خواست از پیشرفت‌های پوزیدون جلوگیری کند، خود را به مادیان تبدیل کرد و در میان اسب‌های دیگر خارج از تلپوسا چرا کرد.

پوزئیدون برای اینکه منصرف نشود، خود را به یک اسب نر تبدیل کرد و به زور خود را به دمتر تحمیل کرد. از آنجایی که هر دو به شکل اسب بودند، محصول اتحاد آنها اسب بالدار آریون بود.

پس از آن، گفته شد که دمتر در منطقه با عنوان Erinys (“خشم”) پرستش می شود، زیرا او از Poseidon به دلیل رفتار او با او عصبانی بود. او همچنین با عنوان Lousia (“شستن”) پرستش شد زیرا او پس از اپیزود در رودخانه لادون در همان نزدیکی شستشو شده بود. [54]

موزاییکی که "پیروزی" نپتون (پوزیدون رومی) و آمفیتریت را نشان می دهد.
موزاییکی از Cirta، یک سکونتگاه رومی در شمال آفریقا (حدود 315–325 پس از میلاد)موزه لوور، پاریس، فرانسه دامنه عمومی

در فیگالیا، یکی دیگر از شهرهای آرکادی، داستان متفاوتی در مورد اتحاد دمتر و پوزئیدون گفته شد. فیگالی ها می گفتند که دمتر (که آنها در فرقه با سر اسب نمایش می دادند) و پوزئیدون والدین الهه محلی Despoina، “موسترس” (احتمالاً نسخه محلی پرسفونه) بودند. [55]

دیمیتر به عنوان نیکوکار

دمتر به عنوان الهه غلات و کشاورزی، در بسیاری از اسطوره ها به عنوان خیرخواه بشریت معرفی شد و دانش و مناسک مهم خود را در سراسر جهان گسترش داد.

شناخته شده ترین حامی فانی دمتر، تریپتولموس، قهرمان و شاهزاده ای از الئوسیس بود. گرچه تریپتولموس تنها در سرود دوم هومری به طور گذرا ذکر شده است ، اما نقش کلیدی در بسیاری از منابع دیگر برای اساطیر دمتر بازی کرده است.

در برخی روایت‌ها، برای مثال، تریپتولموس در طول اقامت دمتر در الئوسیس جلو و مرکز بود. حتی برخی از او به عنوان کودکی یاد می کنند که توسط الهه پرستاری شده و تقریباً جاودانه شده است. [56] در روایت‌های اورفیک، در واقع تریپتولموس (به همراه اوبولئو) بود که به دمتر گفت چه اتفاقی برای پرسفون افتاده است. [57]

نقش تریپتولموس در الئوسیس هر چه بود، معمولاً گفته می‌شد که دیمتر به او کشاورزی آموخت و او را فرستاد تا این دانش را در سراسر جهان منتشر کند. او حتی یک ارابه پرنده جادویی را به او داد که توسط اژدهاها کشیده شده بود تا او را در سفر حمل کند. [58]

نقاشی گلدان دمتر و تریپتولموس
جام قرمز رنگ اتاق زیر شیروانی توسط نقاش آبردین (حدود 470–460 قبل از میلاد) که دمتر (راست) را با تریپتولموس (چپ) نشان می‌دهد.موزه لوور، پاریس / دامنه عمومی جاسترو

دیمتر در طول سفرهایش از تریپتولموس حمایت می کرد. در یک افسانه، پادشاه سکاها، لینکوس، سعی کرد تریپتولموس را در خواب بکشد تا بتواند نقش اعطاکننده غلات را بر عهده بگیرد. اما دیمتر مداخله کرد و قبل از اینکه بتواند این کار را انجام دهد، لینکوس را به سیاه گوش تبدیل کرد. [59]

در افسانه ای دیگر که در سکاها اتفاق می افتد، شاه شارنابون گته سعی کرد تریپتولموس را بگیرد و یکی از اژدهایش را کشت تا از فرار او جلوگیری کند. اما دمتر دوباره به کمک آمد و تریپتولموس را با ارابه جدیدی با یک اژدهای جدید آورد و شارنابون را کشت (که بعداً به عنوان صورت فلکی اوفیوچوس، “ماردار” در آسمان قرار گرفت). [60]

تریپتولموس نیز توسط رقبای داخل مرزهای یونان محاصره شده بود. در Patrae در Achaea، ارابه اژدهای Triptolemus توسط Antheias، پسر همراهش Eumelus به سرقت رفت. با این حال، از آنجا که Antheias به درستی با وسیله نقلیه ویژه سازگار نبود، سقوط کرد و جان خود را از دست داد. تریپتولموس و اوملوس بعداً شهر آنتهیا را به افتخار مرد جوان تأسیس کردند. [61]

افسانه های دیگری نیز در مورد دمتر به عنوان یک نیکوکار وجود داشت. به عنوان مثال، گفته می‌شود که دمتر از قهرمان بوئوتی، تروفونیوس، پرستاری می‌کرد، همان‌طور که از قهرمان الئوسینی، دموفون، پرستاری می‌کرد. [62]

در اسطوره آتن، دمتر قهرمانان متعددی را وارد اسرار خود در الئوسیس کرد. به عنوان مثال، هراکلس برای آماده شدن برای سفر خود به جهان زیرین (که برای کار نهایی او لازم بود) وارد اسرار شد. اما از آنجایی که اسرار الوسین به طور سنتی فقط برای شهروندان آتیکا باز بود، هراکلس ابتدا باید توسط مردی محلی به نام پیلیوس پذیرفته می شد.

مانع دیگر از این واقعیت بود که هراکلس هنوز به دلیل کشتن قنطورس ها از نظر آیینی آلوده بود . برای تطهیر او، دیمتر اسرار کوچک را تأسیس کرد، مراسم مذهبی که به چنین موضوعاتی می پرداخت. [63] بعدها، دیوسکوری ها ( کاستور و پولیدئوس ) نیز به اسرار راه یافتند و توسط مردی محلی به نام آفیدنس پذیرفته شدند (همانطور که هراکلس توسط پیلیوس پذیرفته شد). [64]

دیمیتر در نقش پانیشر

مانند هر خدای یونانی، دمتر می توانست به همان اندازه که سخاوتمند بود، انتقام جو باشد. احتمالاً مشهورترین نمونه از خشم دمتر اسطوره اریسیکتون است .

در بازگویی مفصل کالیماخوس، اریسیکتون پادشاهی ثروتمند در تسالی بود که احمقانه برای قطع درختان برای سالن ضیافت به بیشه‌ای مقدس رفت. دیمیتر که خود را به عنوان کشیش نیسیپ درآورده بود، به اریسیکتون نزدیک شد تا به او هشدار دهد که باید نقشه شیطانی خود را رها کند.

اما اریسیکتون تنها زمانی اوضاع را برای خودش بدتر کرد که الهه مبدل را با تبر خود تهدید کرد. به عنوان تنبیه، دیمتر با گرسنگی بی امان، اریسیکتون را نفرین کرد. اریسیکتون سیری ناپذیر به سرعت تمام ثروت خود را در تلاشی محکوم به فنا برای رفع گرسنگی اش سوزاند، تا اینکه سرانجام به هدر رفت. [65]

هیزم شکن و همدریاد آیگیروس اثر امیل بین
هیزم شکن و همدریاد آیگیروس اثر امیل بین (1870)موزه توماس-هنری، دامنه عمومی مانچ

نسخه‌های دیگر این اسطوره پیچیده‌تر هستند، به طوری که اریسیکتون به طور مکرر دختر تغییر شکل خود را به قصد خرید غذا می‌فروشد. هر بار که اریسیکتون مسترا را می فروخت، او خود را متحول می کرد و راهی برای بازگشت نزد پدرش پیدا می کرد تا او بتواند دوباره او را بفروشد. اما در نهایت این نقشه شکست خورد و اریسیکتون در نهایت خودش را خورد. [66]

در یک جایگزین کمی دردسرساز، رفتار Erysichthon خشم مردم محلی را برانگیخت و او مجبور شد تسالی را ترک کند و در آناتولی ساکن شود، جایی که Cnidos را تأسیس کرد. [67]

داستان مشابهی درباره تریوپاس پادشاه تسالیایی (که گاهی گفته می شود پدر یا برادر اریسیکتون بوده است) [68] و در مورد پسر هلیوس به نام آتون گفته شده است. [69]

اسطوره های دیگر

تعداد انگشت شماری افسانه دیگر درباره دمتر وجود دارد.

در یک سنت، که دمتر را با منشا نعناع مرتبط می‌کرد، الهه توسط پوره‌ای به نام Minthe خشمگین شد، که می‌بالید که او حتی از پرسفونه زیباتر است. دمتر برای انتقام از غرور دخترش، مینته را زیر پای او زیر پا گذاشت و او را به گیاه نعناع تبدیل کرد. [70]

در افسانه ای دیگر، دمتر ناخودآگاه شانه پلوپس را خورد، زمانی که پدر پسر، تانتالوس، او را در یک جشن به خدایان خدمت کرد. [71] برخی منابع افزودند که پس از احیای پلوپس و مجازات تانتالوس به دلیل شرارت، دمتر شانه جدیدی برای پسر از عاج ساخت. [72] نویسندگان بعدی این اسطوره را با افزودن اینکه دمتر توجهی به کاری که انجام می‌دهد را زینت بخشیدند زیرا از دست دادن پرسفون حواسش پرت شده بود. [73]

پلاک تراکوتا با پلوپ و هیپودامیا
پلاک سفالی با پلوپس و هیپودامیا، رومی (270 قبل از میلاد تا 68 پس از میلاد)حوزه عمومی موزه هنر متروپولیتن

اسطوره عجیب دیگری که از منابع اولیه شناخته شده است، از چگونگی سفر مار به نام Cychreides از سالامیس به Eleusis خبر می دهد. در آنجا، در محل اسرار، مار خدمتکار دمتر شد. [74]

در ادبیات، دمتر به اندازه برخی از خدایان دیگر در اسطوره ها حضور نداشت. اما در هنر، او گاهی اوقات به عنوان شرکت کننده در صحنه های اسطوره ای اضافی، مانند عروسی مجلل پلئوس و تتیس ، تولد آتنا، یا آزادی پرومتئوس نشان داده می شد . به عنوان یکی از المپیکی‌ها، او اغلب در حال مبارزه با غول‌ها در تصاویری هنری از Gigantomachy نشان داده می‌شود.

اسطوره های جایگزین

برخی از نویسندگان یونانی و گروه های مذهبی نسخه های بسیار متفاوتی از دمتر و اسطوره های او ساختند. یک مثال قابل توجه از متون پراکنده Orphics، یک جامعه مذهبی یونانی که ادعا می کرد از آموزه های اورفئوس موسیقیدان اسطوره ای پیروی می کرد، می آید .

اورفئوس و اوریدیک اثر آگوست رودن
Orpheus and Eurydice اثر آگوست رودن (مدل سازی شده در حدود 1887، حکاکی شده 1893)حوزه عمومی موزه هنر متروپولیتن

به نظر می رسد اورفیک ها دمتر را با رئا، یکی از تایتان ها و همسر کرونوس یکی دانسته اند. این دمتر/رئا با پسرش زئوس رابطه جنسی داشت و از پیوند آنها پرسفونه (که به نظر می رسد ارفیک ها او را با دو صورت و شاخ تصور می کردند) به دنیا آمد. زئوس سپس با دخترش پرسفونه رابطه جنسی برقرار کرد و از او دیونیسوس اورفیک متولد شد که متأسفانه توسط تایتان‌های خشن خورده شد. [75]

عبادت

معابد و پناهگاه ها

معابد دیمتر معمولاً مگارا (از واژه یونانی عصر برنز مگارون به معنای “تالار بزرگ”) نامیده می شدند و اغلب در بیشه ها ساخته می شدند. [76] مردان به طور کامل از بسیاری از پناهگاه های Demeter حذف شدند. حتی داستانی وجود داشت که ژنرال آتنی، میلتیادس، هنگام نفوذ به پناهگاه دمتر در دلوس، آسیب مهلکی متحمل شد – مجازاتی برای پا گذاشتن در زمین ممنوعه. [77]

پناهگاه دمتر در Eleusis، به نام Telesterion، احتمالا مهم ترین پناهگاه Demeter در جهان یونان بود. اینجا بود که اسرار الوسینی پایه گذاری شد. تلستریون بسیار قدیمی بود و قدمت آن حداقل به قرن هفتم قبل از میلاد باز می‌گردد. دیمتر با کور (پرسفون) و ایاکوس در پناهگاه مشترک بود.

دمتر همچنین دارای چند پناهگاه مهم در منطقه آرکادیا بود که به طور مشخص در ارتباط با پوزئیدون مورد پرستش قرار می گرفت. به عنوان مثال، در تلپوسا، پناهگاهی وجود داشت که در آن او را به عنوان Demeter Erinys (“دیمیتر خشمگین”) می پرستیدند. [78]

در فیگالیا، او را به عنوان Demeter Melaina (“دیمتر سیاه”) می پرستیدند و به عنوان مادر (توسط پوزیدون) الهه اصلی محلی Despoina (“معشوقه”) در نظر گرفته می شد. [79] در Lycosura، به طور مشابه، Demeter با Despoina در ارتباط بود، و حتی تابع او بود. [80] در همین حال، در Phineus، Demeter به عنوان Demeter Kidaris نقابدار (“Headdress Demeter”) نشان داده شد و بر این اساس توسط یک کشیش نقابدار مراسم تجلیل شد. [81]

معبد دسپوینا در لیکوسورا
عکس معبد دسپوینا در لیکوسورا، یونانZDE CC BY-SA 4.0

دیمتر دارای پناهگاه ها و فرقه های دیگری بود که در سراسر جهان یونان پراکنده بودند. در تبس، شهر اصلی بوئوتیا، او پناهگاهی در ساختمانی داشت که گفته می شود زمانی خانه کادموس، بنیانگذار شهر بوده است. [82] در تسالی، ما اشاراتی به مقدسات بسیار اولیه در Pyrasos، [83] Antron، [84] و Anthela می‌یابیم. [85] در المپیا، دمتر در ارتباط با زمین، به عنوان Demeter Chamyne پرستش شد. [86] در اسپارتا و هرمیون، به طور مشابه، او Demeter Chthonia، “Demeter of the Earth” بود. [87]

جشنواره ها و آیین ها

جشنواره های دیمتر (شاید جای تعجب نباشد) در درجه اول در حوزه زنان بود. اغلب، مردان به شدت از شرکت در جشنواره های الهه یا حتی اطلاع از آن منع می شدند.

یکی از مهم ترین جشن های دمتر، Thesmophoria، تنها توسط زنان بالغ جشن گرفته می شد. مردان اجازه حضور نداشتند Thesmophoria هر ساله در آتن و در بسیاری از شهرهای یونان برگزار می شد. معمولاً با کاشت مزارع در اواخر پاییز مرتبط بود، اگرچه گاهی اوقات به جای برداشت بهار سنجاق می شد.

Thesmophoria یک جشنواره گسست بود که در آن کنوانسیون های روزمره به طور موقت لغو شدند. در برخی شهرها، این جشن با روزه، فحاشی و دوری جستن از مردان برگزار می شد. [88]

در آتن، این جشنواره طی سه روز، بین یازدهم و سیزدهم ماه پیانوپسیون (مطابق با اکتبر/نوامبر) برگزار شد. در برخی از شهرها، حتی بیشتر طول کشید.

در روز اول که به آنودوس («صعود») معروف است، زنان پیاده به آکروپولیس آمدند و در تمام سه روز جشنواره در آنجا ماندند و روی تخت‌های شاخه‌ها خوابیدند. روز دوم، که به نام نستیا شناخته می شود ، روز روزه بود، به یاد روزه ی دمتر که در جستجوی پرسفون بود. روز سوم، کالیژنیا («تولد خوب»)، قربانی هایی را برای تضمین رفاه و گسترش شهروندان به نمایش گذاشت.

یکی از رویدادهای محوری جشنواره در شب اول برگزار شد. یک دسته به محلی می رفتند که در آن یک گودال زیرزمینی (به نام مگارا ) حفر شده بود. هدایایی به نام thesmoi (از این رو نام جشنواره) از جمله خوکچه های جوان در داخل گذاشته شد و بقایای نذورات سال گذشته برداشته شد.

یکی دیگر از فستیوال های مهم دمتر Elusinia بود که هر دو سال یک بار در اواخر تابستان برگزار می شود. این جشنواره به قدردانی از دمتر و دخترش پرسفونه (که اغلب به آن کور یا “دوشیزه” می‌گویند، می‌پردازد. این نوعی شکرگزاری برای هدیه غله الهه به بشریت بود. این جشن شامل بازی و مسابقه بود.

با این حال، احتمالاً مشهورترین جشنواره دمتر، اسرار الوسینی (بی ارتباط با جشنواره الئوسینیا) بود. همانطور که از نام آن پیداست، بسیاری از اتفاقاتی که در طول اسرار الوسین رخ داد، در هاله ای از رمز و راز باقی مانده است. کسانی که در مراسم این فرقه (که در یک پناهگاه پانهلنیک در الئوسیس، در منطقه آتیکا برگزار می‌شد) شرکت می‌کردند، به مخفی کاری سوگند یاد کردند. این نذر به وضوح در سراسر وجود فرقه جدی گرفته شد، زیرا امروزه تقریباً هیچ جزئیاتی از اسرار مشخص نیست.

حفاری معبد دمتر و پرسفون در Eleusis یونان
نمایی از حفاری الئوسیس یونان. این مکان سالانه اسرار الوسین و معبد اولیه دمتر و پرسفون است که در حدود قرن هفتم قبل از میلاد ساخته شده است.MARCUS CYRON CC BY-SA 2.0

اسرار Eleusinian (که اسرار “بزرگتر” نیز نامیده می شود) در ماه پاییز Boedromion، پس از اسرار “کوچکتر” برگزار شده در Agrae در ماه بهاری Anthesterion جشن گرفته می شد. در قلب اسرار الوسینی دمتر و دخترش پرسفونه (همچنین کور یا “دوشیزه” نامیده می شود) قرار داشتند.

به نظر می رسد موضوع اصلی آیین های فرقه، آنودوس یا «صعود» پرسفونه از دنیای زیرین به دنیای زندگان بوده است . بنابراین این فرقه بر تجدید دائمی زندگی تأکید می‌کرد، که خود نماد چرخه‌های مختلف طبیعت است که دیمتر بر آن ریاست می‌کرد: فصول، تولد و مرگ و غیره. آغاز به اسرار الوسینی – که برای همه جنسیت ها و طبقات اجتماعی باز بود – نوید یک زندگی پس از مرگ با برکت را می داد.

جشن‌های کشاورزی دیگری نیز به افتخار دمتر برگزار می‌شد. اینها شامل هالوآ، پروئروسیا، کالامایا و تالیزیا و غیره بودند.

دمتر، مانند دیگر خدایان یونانی، قربانی هایی را هم در آیین عمومی و هم در آیین خصوصی دریافت کرد. این قربانی ها شامل حیواناتی مانند خوک (نماد باروری)، گاو نر و گاو و همچنین غذاهای آماده مانند کیک عسلی و میوه بود. در اسپارتا و هرمیون، یک گاو باردار توسط زنان مسن کشته می‌شد و به عنوان قربانی برای دمتر تقدیم می‌شد. [89]

سایر آیین های مرتبط با دمتر غیرمعمول تر بودند. به عنوان مثال، در پناهگاه دمتر در پاتراس، از آینه به عنوان پیشگویی برای بیماران استفاده می شد. [90] در پناهگاه دیگری از Demeter، در Basilis، الهه با یک مسابقه زیبایی زنانه تجلیل شد. [91]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *